کد مطلب:28108 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:132

تحریکات عایشه












1184. تاریخ الیعقوبی: میان عثمان و عایشه كشمكش و دشمنی بود و این از آن رو بود كه عثمان، سهمی را كه عمر به عایشه می داد، كم كرد و سهمش را مانند دیگر زنان پیامبر خدا قرار داد.

عثمان، روزی خطبه می خوانْد كه عایشه پیراهن پیامبر خدا را نشان داد و ندا داد: ای گروه مسلمانان! این، بالاپوش پیامبر خداست كه هنوز كهنه نشده؛ ولی عثمان، سنّت او را كهنه كرده است.

عثمان گفت: پروردگارا! مكر آنان را از من دور كن، كه مكر آنان بزرگ است[1]. [2].

1185. الفتوح: عایشه به جِد و جهد و با تمام توان، بر كشتن عثمان، تحریك می كرد و می گفت:ای مردم! این پیراهن پیامبر خداست كه كهنه نشده؛ ولی سنّتش كهنه شده است. پیر خِرِفت را بكشید. خدا او را بكشد![3].

1186. الجمل - به نقل از حسن بن سعد -:عایشه برگه ای از قرآن را كه میان دو چوب بود، از پشت حجره اش بالا آورد و در حالی كه عثمان ایستاده بود، به وی گفت: ای عثمان! آنچه را در این كتاب است، برپا دار.

عثمان گفت: یا از كارهایت دست می كشی، یا تو را به شعله های آتش در می آورم.

عایشه به او گفت: هان! به خدا سوگند، اگر این كار را با زنان پیامبرصلی الله علیه وآله بكنی، خدا و پیامبرش تو را لعنت می كنند. این، پیراهن پیامبر خداست كه هنوز تغییری در آن رخ نداده است و تو - ای پیر خِرِفت! - سنّت و سیره او را تغییر داده ای.[4].

1187. الجمل - به نقل از حكیم بن عبد اللَّه -:روزی در مدینه وارد مسجد نبوی شدم. دستی در هوا بلند بود و صاحب آن می گفت:ای مردم! از روزگار پیامبرصلی الله علیه وآله چندان نگذشته است. این، نعلین پیامبر خدا و [ این، ] پیراهن اوست. هنوز درخشش آن نرفته كه فرعون این امّت، در میان شما پدید آمده است.

متوجّه شدم كه [ فریادگر ] عایشه است. و عثمان به او می گفت: ساكت شو. سپس به مردم گفت:او زن است و عقلش به سان عقل زنان است. پس به گفته اش گوش نسپارید.[5].

1188. المصنَّف - به نقل از ابو كعب حارثی -:نماز برپا شد و عثمان جلو رفت و نماز خواند و چون تكبیر گفت، زنی از حجره اش برخاست و گفت: ای مردم! گوش كنید. سپس سخن گفت و از پیامبر خدا و محتوای رسالتش یاد كرد و گفت: امر خدا را وا نهادید و با پیامبرش مخالفت كردید. سپس ساكت شد و زن دیگری همانند او سخن گفت. آن دو، عایشه و حفصه بودند.

چون عثمانْ سلام نماز را داد، به مردم رو كرد و گفت: این دو فتنه گر، مردم را در نمازشان دچار شبهه كردند. [ شما دو نفر،] یا از این كار دست می كشید، یا به دشنامی كه برایم حلال است، دشنامتان می دهم؛ چرا كه من به اصل (ریشه ) شما آگاهم.

سعد بن ابی وقّاص گفت: آیا به محبوبه های پیامبر خدا چنین می گویی؟

[ عثمان ] گفت: به تو چه ؟ این جا چه كار داری؟ سپس به سعد، رو آورد و آهنگ او كرد؛ ولی سعد گریخت.[6].

1189. شرح نهج البلاغة:گفته های عایشه درباره عثمان، معروف و معلوم است و نیز نشان دادن پیراهن پیامبر خدا، در حالی كه می گفت:

«این، پیراهن اوست. هنوز كهنه نشده كه عثمان، سنّتش را تغییر داده است» و سخنان بی شمار دیگر.[7].

1190. العقد الفرید:مغیرة بن شعبه بر عایشه وارد شد. عایشه گفت:ای ابو عبد اللَّه! كاش در جنگ جمل می دیدی كه تیرها كجاوه ام را سوراخ كرده و حتّی برخی از آنها به پوستم رسیده بود.

مغیره به او گفت: دوست داشتم كه یكی از تیرها تو را می كشت.

گفت: خدایت بیامرزد! چرا چنین می گویی؟

گفت: شاید كفّاره سعی و تلاشت بر ضدّ عثمان می شد.[8].

ر. ك:ص 288 (حجگزاری عایشه به هنگام محاصره عثمان ).









    1. اشاره به آیه 28 از سوره یوسف است.
    2. تاریخ الیعقوبی:175/2.
    3. الفتوح:421/2، شرح نهج البلاغة:22/20. نیز، ر.ك:الأمالی، طوسی:1517/714.
    4. الجمل:147.
    5. الجمل:147.
    6. المصنّف فی الأحادیث و الآثار:20732/355/11، شرح نهج البلاغة:5/9.
    7. شرح نهج البلاغة:9/3.
    8. العقد الفرید:300/3. نیز، ر. ك:الجمل:381.